جدول جو
جدول جو

معنی صومعه سرا - جستجوی لغت در جدول جو

صومعه سرا
(صَ مَ عَ سَ)
نام یکی از بخشهای شهرستان فومن، همچنین نام شهر کوچک مرکز بخش است. این بخش در قسمت شمال باختری شهرستان واقع و هوای آن معتدل و مرطوب است. آب مزروعی قرای تابع بخش از رودخانه های تنیان، سیاه رودخان، پلنگ رود و رود خانه ماسوله تأمین میگردد. محصول عمده این بخش به ترتیب اهمیت: برنج، توتون سیگار، ابریشم، چای و مختصر نیشکر در چند محل بخصوص است. راه شوسۀ رشت به طالش تقریباً از وسط این بخش از قصبات صومعه سرا، کسما، اباتر، طاهرگوراب و ضیابرمیگذرد. این بخش از دو دهستان یکی مرکزی و دیگری گسگرات تشکیل شده، جمع قرای بخش در حدود 103 آبادی بزرگ و کوچک و جمع سکنۀ آن در حدود 63000 تن است. دهستان مرکزی از 60 آبادی تشکیل شده و در حدود 48 هزار تن جمعیت دارد. قرای مهم آن عبارتند از: قصبۀ کسما که در 4 هزارگزی شمال صومعه سرا واقع است و اهمیت تاریخی دارد و سابقاً مرکز حکومت فومنات بوده است. قرای مهم دیگر عبارت است از پشتیر، میانده، مرکیه، گوراب زرمخ که در انقلابات جنگل مرکز انقلابیون بوده، پیشخان، پشته ساز و تنیان. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صومعه دار
تصویر صومعه دار
راهب، زاهد، برای مثال نقدها را بود آیا که عیاری گیرند / تا همه صومعه داران پی کاری گیرند (حافظ - ۳۷۶)
صومعه داران فلک: کنایه از ملائکه، فرشتگان
فرهنگ فارسی عمید
(صَ مَ عَ)
دهی است از دهستان آلان برآغوش بخش آلان برآغوش شهرستان سراب، واقع در 20 هزارگزی شمال خاوری مهربان و 16 هزارگزی شوسۀ تبریز به سراب. کوهستانی و معتدل است. 1107 تن سکنه دارد. آب آن ازرود خانه چاکی چای. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت، گله داری و کارگری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(صَ مَ عَ)
دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در 17 هزار و پانصد گزی شمال خاوری مراغه و 19 هزار و پانصد گزی شمال شوسۀ مراغه به میانه. این ده در دره واقع و هوای آن معتدل و سالم است. 325 تن سکنه دارد. آب آن از صوفی چای است. محصول آنجا غلات، چغندر، توتون، کشمش، بادام، کرچک و نخود. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(یِ کُ نَنْ دَ / دِ)
دارندۀ صومعه. راهب. رهبان:
تنهاروی ز صومعه داران شهر قدس
گه گه کند بزاویۀ خاکیان مقام.
خاقانی.
حافظ بکوی میکده دایم بصدق دل
چون صوفیان صومعه دار از صفا رود.
حافظ.
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(تَ)
مرکز ناحیۀ شفت در گیلان است و200 خانه دارد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 274)
لغت نامه دهخدا
(صَ مَ عَ بَ)
دهی است از دهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان، واقع در 33 هزارگزی شمال باختری سیردان و 5 هزارگزی راه مالرو عمومی. این ده کوهستانی و سردسیر است. و 208 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و رود خانه انارستان است. محصول آنجا غلات، پنبه، ماش، انگور، گردو و انار. شغل اهالی زراعت، گلیم، جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. ساختمانهائی از طرف شرکت پنبه در این قریه احداث شده بود که فعلاً بدون سکنی بوده و شعبه پنبه به منجیل تغییر مکان داده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(صَ مَ عَ سَ)
شهر کوچک صومعه سرا مرکز بخش صومعه سرا تابع شهرستان فومن و مختصات جغرافیائی آن بشرح زیر است: طول 94 درجه و 19 دقیقه عرض 37 درجه و 17 دقیقه در 22 هزارگزی باختر رشت و 16 هزارگزی باختر فومن از طریق جمعه بازار. سر راه شوسۀ رشت به طالش از طریق کسما و طاهرگوراب واقع شده است. ادارات دولتی قصبه عبارت از: بخشداری، شهرداری، دارائی، دخانیات، پست و تلگراف و تلفن، بهداری، آمار، ژاندامری، دامپزشکی و جنگل بانی و دارای 8 هزار تن جمعیت است. در حدود 250 دکان دارد و روزبروز وسعت بازار واهمیت اقتصادی آن افزوده میشود. در سال 1327 با شرکت سهامی عده ای از سکنه، کار خانه برقی در آنجا دائر شده و روشنائی آن را تأمین میکند. کار خانه برنج کوبی آن در حدود 7 ماه از سال دائر است و 20 تن کارگر دارد. آب آن از رود خانه ماسوله تأمین میشود. محصول عمده آن برنج، توتون سیگار، ابریشم و چای، و بیشتر سکنۀ آن کاسب بازاری هستند و روزهای یکشنبه هر هفته بازار عمومی دارند. یک باب دبیرستان و یک باب دبستان مختلط نیز دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی جزء دهستان حومه بخش صومعه سرا واقع در 5هزارگزی باختر شوسۀ صومعه سرا به طاهر گوراب. جلگه، معتدل، مرطوب، دارای 409 تن سکنه. آب آن از استخر و پلنگ رود. محصول آنجا برنج و توتون و سیگار و ابریشم و چای، شغل اهالی زراعت و مکاری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صومعه دار
تصویر صومعه دار
زاهد، راهب
فرهنگ لغت هوشیار